يه معلم داشتيم که وقتی ازش بديهی ترين سوال
ها رو می کرديم، قبل جوابش يه �به نوعی� هم می گفت. مثلا ازش می پرسيديم �دو دو
تا؟� جواب می داد �به نوعی چهار تا!�. حالا اون بنده خدا که تکيه کلامش بود ولی همی
در اين حکايت، حکمتی نهفته باشد! تازگی ها دارم به اين نتيجه می رسم که در مورد هيچ
چيزی نمی شه به طور قطع نظر داد، خصوصا اگه اون چيز نظر شخصی خود آدم باشه و مخصوصا
اگه اون آدم، حرفهاش زير ذره بين باشه (مثل من که اينجا هرچی می گم طرفدارا نعره می
کشن و حرفهام در تاريخ ثبت می شه!). خلاصه مطلب اينکه احتمالا از اين به بعد
از من عبارتهای �احتمالا�، �شايد�، �ممکنه� و غيره رو زياد خواهيد شنيد. �به نوعی�
که جای خود داره...
ها رو می کرديم، قبل جوابش يه �به نوعی� هم می گفت. مثلا ازش می پرسيديم �دو دو
تا؟� جواب می داد �به نوعی چهار تا!�. حالا اون بنده خدا که تکيه کلامش بود ولی همی
در اين حکايت، حکمتی نهفته باشد! تازگی ها دارم به اين نتيجه می رسم که در مورد هيچ
چيزی نمی شه به طور قطع نظر داد، خصوصا اگه اون چيز نظر شخصی خود آدم باشه و مخصوصا
اگه اون آدم، حرفهاش زير ذره بين باشه (مثل من که اينجا هرچی می گم طرفدارا نعره می
کشن و حرفهام در تاريخ ثبت می شه!). خلاصه مطلب اينکه احتمالا از اين به بعد
از من عبارتهای �احتمالا�، �شايد�، �ممکنه� و غيره رو زياد خواهيد شنيد. �به نوعی�
که جای خود داره...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home