آيين دروغگويی
هيچوقت سعی نکنيد دروغی بگيد که حتی يک درصد
هم احتمال می دين فاش بشه. فاش شدن دروغ هم به خود آدم و هم به اطرافيانش (همدستانش
در دروغ) برمی گردد. کلا اگر آدم خودش رازدار نباشه که به نظرم دروغ گفتن احمقانه
است. ولی اگر خودش هم رازدار باشه بايد مطمئن باشه که هيچ کس ديگه از حقيقت خبر
نداره، وگرنه اصلا نمی شه روی رازداری مردم حساب کرد. فقط دروغی بگين که خودتون از
حقيقتش خبر داشته باشين. من نمی دونم چطور بعضی ها به اين راحتی دروغ می گن. موقع
دروغ گفتن صداشون می لرزه، پشت سرهم پلک می زنن، سعی می کنن به در و ديوار نگاه
کنن. تازه توی دروغشون هم کلی تناقض پيدا می شه. سعی کنين از قبل داستانی رو که می
سازين (همون دروغ) با تمام وجود لمسش کنين. اينقدر باهاش ور برين که حس کنين واقعا
اتفاق افتاده، وگرنه ممکنه بعدا به مشکل بربخورين. بخدا دروغ گفتن يه هنره، که مثل
هميشه خيلی ها اين هنر رو ندارن و ازش بد استقاده می کنن. فقط ممکنه اگه خودتون
رازتون رو می دونين، توی خواب يا هذيون لوش بدين، ولی من اين رو پرسيدم، توی قانون
همه کشورهای دنيا چنين اعترافاتی اصلا ارزش قانونی ندارن (غير از هيپنوتيزم، اونم
در موارد خيلی خاص).
0 Comments:
Post a Comment
<< Home