يه داستان جالب:
بابام اينا يه موکل دارن که تعريف می کرد وقتی رفته
بوده آلمان، توی فرودگاه دو نفر خارجی رو ديده که همه اش تو خطش بودن. آخرش، يکی
شون مياد جلو و خودشو معرفی می کنه و ميگه من يکی از تهيه کننده های سريال آمريکايی
سوپرانوس (يه سريال معروف که مدتی يه که در حال پخشه) هستم. تيپ شما رو پسنديديم و
اگه متمايل باشين دوست داريم باهاتون کار کنيم. اين آقا هم اولش شک می کنه که
کلاهبردار نباشن، ميگه نه و از اين حرفها. خلاصه کارت و مشخصات تهيه کننده رو می
گيره و می ره تحقيق می کنه و می بينه قضيه واقعا صحت داره. زنگ می زنه بهشون که من
حاضرم باهاتون کار کنم. اونها هم سريع براش شرايط و دستمزد و ... رو فکس می کنن.
خلاصه آقا قراره برای سه ماه پاييز دفتر کارشون رو توی ايران تعطيل کنن و برن
آمريکا و بصورت کاملا مهمون، سوپراستار بشن! حالا نکته جالبش اينجاس، که دو سه روز
بعد اينکه همه چی قطعی شد، از آمريکا باهاش تماس می گيرن که اگه هنوز برای خودتون
agent پيدا نکردين ما حاضريم agent شما بشيم! پولی هم ازتون نمی گيريم، هر
فيلمی که از اين به بعد بازی کردين 20 درصد دستمزدتون رو می گيريم! حالا اين شرکته
چجوری اين آقا رو به اين سرعت پيدا کرده خدا داند...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home