من امروز اينديانا جونز شدم! اين پارکينگ ما
از اين خارجی هاست که کنترل از راه دور داره، فقط چون غيرخارجی ها نصب اش کردن،
معمولا خراب می شه، امروز که ماشين رو آوردم تو، ديدم يکی از درهاش بسته نشده،
ماشين رو پارک کردم و اومدم ببينم دستی می شه بستش يا نه، يه کم باهاش ور رفتم و
نشد، در ضمن می خواستم بيرون هم برم. بعد برگشتم که از توی ماشين کنترل از راه دورش
رو بيارم، چند متر که دور شدم ديدم داره در بسته می شه. چون می خواستم برم بيرون و
حوصله هم نداشتم از در آدمها برم، گفتم بدوم شايد برسم، آخرش از لای در رد شدم و
خلاصه حس کردم اينديانا جونز شدم تو معبد مرگ! خيلی حال داد. فقط اينديانا جونز
فرقش اينه که اينجور موقع ها کلاهش جا می موند که آخرين لحظه از زير در می کشيد
بيرون.