امشب برای همدردی با هموطن های بمی که زير
آوار گير کرده بودن، يه ساعت توی آسانسور گير کردم! حالا جدا از اينکه تمام ساختمون
برای بيرون آوردن من بسيج شدن، مامانم اومده می پرسه "ببينم هنوز اون
تويی؟"
آوار گير کرده بودن، يه ساعت توی آسانسور گير کردم! حالا جدا از اينکه تمام ساختمون
برای بيرون آوردن من بسيج شدن، مامانم اومده می پرسه "ببينم هنوز اون
تويی؟"
0 Comments:
Post a Comment
<< Home