Tuesday, January 13, 2004

می خوام براتون يکی از شاهکارهای جديدم رو
تعريف کنم. قبل از اينکه خونه مون رو عوض کنيم، از دم خونه مون ماست می خريديم.
معمولا يک ماست معمولی و يک ماست چکيده می گرفتيم و با هم مخلوط می کرديم. م. م. می
دونه چقدر خوشمزه می شه (م. م. غربی نه م. م. شرقی!). وقتی خونه مون عوض شد،
معمولا با ماشين می اومدم ماست می گرفتم از همين جای قبلی. هميشه دو تا سطل ماست
رو، روی همديگه و در صندلی کنار راننده می ذاشتم و باز هم هميشه، وقتی به يه جای
خاصی می رسيدم، ماست چکيده هه از روی اون يکی می افتاد پايين و من مجبور بودم بزنم
کنار و جاشون رو محکم کنم. خلاصه اين اتفاق بدون استثنا و هميشه در يک جای خاص
تکرار می شد (اين خودش نشونگر رانندگی يکنواخت منه!). ديگه برام عادت شده بود که
اون جای خاص بزنم کنار و اين ماست ها رو کنار ه بگذارم. اين دفعه که رفتم گفتم آی.
کيو. بزنم از همون اول ماستها رو درست بچينم. خلاصه گذاشتم و راه افتادم ولی گويا
بخاطر عادت يا هرچيز ديگه ای بطور غريزی همون جايی که هميشه می ايستادم، وايسادم و
چون ماستها نريخته بودن، يه مدت هنگ کردم تا بفهمم چه اتفاقی افتاده. حالا شما فکر
می کنين دفعه بعد چکار می کنم؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter