امروز داشتم به فلسفه وبلاگ نويسی فکر می کردم- يک
دفترچه خاطرات برای ديگران! داشتم فکر می کردم، اگر ديگران از احساسات درونی ما خبر
داشته باشن، اين به نفع ما و اطرافيان مونه يا به ضررمون. هر انسانی برای خودش
قلمرو خصوصی و شخصی اش رو داره (يعنی بايد داشته باشه). اين قلمرو عواطف و احساسات
و نظرات و باورها رو در بر می گيره. اينکه اينا رو يه جايی منتشر کنيم خوبه يا بد؟
اينکه ديگران به نظرات از صافی نگذشته (بخوانيد سانسور نشده) ما نسبت به خودشون
اطلاع داشته باشن خوبه يا بد؟ وبلاگ های زيادی رو ديدم که بدون رعايت هيچگونه
ملاحظاتی قلم می زنن و احساسات عريان خودشون رو در معرض ديد اين و اون می ذارن. در
مورد خودم حس می کنم هنوز آمادگی چنين کاری رو ندارم. نمی دونم روح آدم چند لايه اس
ولی فعلا چيزهايی که می خونين ممکنه از اون لايه پايينی ها بياد بالا ولی هر لايه
يه چيزايی اش رو کم و زياد می کنه تا به سطح برسه.
دفترچه خاطرات برای ديگران! داشتم فکر می کردم، اگر ديگران از احساسات درونی ما خبر
داشته باشن، اين به نفع ما و اطرافيان مونه يا به ضررمون. هر انسانی برای خودش
قلمرو خصوصی و شخصی اش رو داره (يعنی بايد داشته باشه). اين قلمرو عواطف و احساسات
و نظرات و باورها رو در بر می گيره. اينکه اينا رو يه جايی منتشر کنيم خوبه يا بد؟
اينکه ديگران به نظرات از صافی نگذشته (بخوانيد سانسور نشده) ما نسبت به خودشون
اطلاع داشته باشن خوبه يا بد؟ وبلاگ های زيادی رو ديدم که بدون رعايت هيچگونه
ملاحظاتی قلم می زنن و احساسات عريان خودشون رو در معرض ديد اين و اون می ذارن. در
مورد خودم حس می کنم هنوز آمادگی چنين کاری رو ندارم. نمی دونم روح آدم چند لايه اس
ولی فعلا چيزهايی که می خونين ممکنه از اون لايه پايينی ها بياد بالا ولی هر لايه
يه چيزايی اش رو کم و زياد می کنه تا به سطح برسه.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home