ولگردی های ذهنی من تو چند روز
اخير:
اخير:
- اين همه آدم تو زندگی جون می کَنه که بعدا
مراسم ختمش باشکوه تر برگزار بشه!
مراسم ختمش باشکوه تر برگزار بشه!
- بدترين جمله پای تلفن: �الو (مکث) سلام
(مکث) خواب بودی؟ (مکث) خب... ديگه بايد بيدار می شدی، نه؟�
(مکث) خواب بودی؟ (مکث) خب... ديگه بايد بيدار می شدی، نه؟�
- اگر يه هنرمندی پيدا شه که بتونه با روده
هاش کاری کنه که مدفوعش شبيه مجسمه های معروف بشه، هيچ برنامه تلويزيونی حاضر نيست
براش تبليغ کنه!
هاش کاری کنه که مدفوعش شبيه مجسمه های معروف بشه، هيچ برنامه تلويزيونی حاضر نيست
براش تبليغ کنه!
- پيرمرد فيلم داستان استريت می گفت:
�بدترين لحظه پيری وقتی يه که آدم ياد جوونی می افته.�
�بدترين لحظه پيری وقتی يه که آدم ياد جوونی می افته.�
- هيجان کدوم بيشتره: 1) انتخاب مسير
دانشگاه از چمران يا همت. 2) انتخاب مسير ونکوور با بريتيش ايرويز يا کی. ال. ام؟
فکر می کردم هر دو يه اندازه هيجان داره، ولی ظاهرا دومی ديگه هيجانی نداره چون فقط
تو بريتيش جا برام پيدا شد.
دانشگاه از چمران يا همت. 2) انتخاب مسير ونکوور با بريتيش ايرويز يا کی. ال. ام؟
فکر می کردم هر دو يه اندازه هيجان داره، ولی ظاهرا دومی ديگه هيجانی نداره چون فقط
تو بريتيش جا برام پيدا شد.
- کاش آدمهای خوب ازدواج نمی
کردن.
کردن.
- چرا اون دختر خوشگله بجای اينکه توی بخش
پروازهای خارجی آژانس کار کنه، توی بخش پروازهای داخلی
يه؟
پروازهای خارجی آژانس کار کنه، توی بخش پروازهای داخلی
يه؟
خب حالا شماها می تونين ذهن پيچيده منو جمع
بندی کنين ببينيد اينا چه ربطی به هم دارن؟
بندی کنين ببينيد اينا چه ربطی به هم دارن؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home