Monday, July 05, 2004

توی مقدمه کتاب جديد پرويز دوايی، مرتضی
کاخی يه خاطره ای نقل کرده در باب فرهنگ دوستی مردم چکسلواکی سابق (چک فعلی). بد
نيس ببينيد چقدر مردم ما هم شبيه مردم چک هستند:

گويا اين آقای کاخی، مدتی يه شخصيت مهم
سياسی ايران شاهنشاهی توی کشور چک بودن. يک روز يه خانم ميانسال اهل چک مياد پيشش و
ميگه که خدمتکار سفارت ايران در چک هستش و گويا آن شب مهمونی ای در کاخ سفارت برپا
بوده و از اين خانم چکی هم خواستن اضافه کاری کنه و بمونه و پذيرايی کنه. خانمه از
همسر سفير ايران درخواست می کنه که اون شب معافش کنن. زن سفير هم می گه که در صورتی
که اون شب سر کار نياد احتمالا اخراجش می کنه و در ضمن بهش ميگه اگر بياد پول
خوبی به عنوان پاداش دريافت می کنه. خلاصه اين خانم مياد پيش آقای کاخی که واسطه
بشه که سفارت اون شب رو آزادش بذاره. کاخی کنجکاو می شه که اين زنه چه کار مهمی می
تونه داشته باشه که هم می خواد از پول به اين خوبی صرفنظر کنه و هم ممکنه از کار
اخراج بشه (لازم به توضيح نيست که چکسلواکی دهه 70، از نظر اقتصادی کشور ضعيفی بود
و نرخ بيکاری و تورم بالايی هم داشته). زن جواب می ده که اون شب همراه شوهرش
بليط اجرای جديد هملت رو دارن و ظاهرا از دو، سه ماه قبل جا گرفتن و از شانس بدشون
اون شب بهشون بليط رسيده. در ضمن زنه اين رو هم اضافه می کنه که اين هفتمين اجرايی
يه که دارن از نمايشنامه هملت می بينن...

راستی شما چند تا اجرا از تئاتر هملت
ديديد؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter