نوشتن

«نوشتن يک فرآيند طولانی دروننگری است؛ سفری است به تاريکترين غارهای ذهن؛ مکاشفهای طولانی و آرام.» ايزابل آلنده
راست میگه. ده سالی میشه که نوشتن رو دوست دارم. احتمالا خيلیهاتون میدونين که يکی دو سالی هست که مواقع بيکاری و اگر حوصله ياری کنه مشغول نوشتن يه داستان بلند (رمان) به فارسی هستم. بعضی وقتها يکی دو ماه فاصله میافته و بعضی وقتها توی يه روز دو سه ساعت به پاش میشينم. جالبه. جملههای قبلی رو میخونم و بعضی وقتها کاملا عوضشون میکنم يا اصلا يه پاراگراف رو برمیدارم و يا جابجا میکنم. جملهای که دو هفته پيش نوشتم به نظرم خام مياد و عوضش میکنم ولی جملهای که به نظرم میاومده میلنگه وقتی میخونم احساس میکنم توی اون موقعيت و فضا خيلی خوب جواب میده. موقعيتها يا جملههايی که توی خيابون از غريبهها و دوستها میشنوم و به نظرم جالب مياد سريع يادداشت میکنم و اگر دفتر يادداشتم همراهم باشه سريع به اونجا منتقلش میکنم (عسل، کيف رو کی بهم میرسونی؟). همينٓطور موقعيتهايی که به نظرم جالب و بهدردبخوره. البته کسی اگه اين يادداشتها رو ورق بزنه چيزی دستگيرش نمیشه چون هم بدخطه هم اکثرشون صرفا سرنخی هستن به چيزی که بقيهش توی ذهنمه.
*****
نمیدونم اين رو قبلا ديدين يا نه. جالبه. اگه گفتين من با کدوماش بيشتر حال کردم؟
3 Comments:
hamashoon bahal bod, vali mman bishtar az hame az Sadegh Hedaiat khosham oomad, badesham koodak.
to bazam ax dozdidi? save kon, ba'd ba blogger upload kon
اون روز گفتی وبلاگ هات مثل بچه هات می مونند که اسم دارن و می خوای به اسم صدا بشن
. خوب یه سوال دارم .
اولین اسمی که واسه بچه انتخاب می شه هیچ وقت عوض نمی شه... تا حالا دیدی که یه مادری اسم بچه شو مثلاً در 4 سالگی اش تصمیم بگیره عوض کنه ؟!؟!؟!؟
Post a Comment
<< Home