يه بقالی ای توی کوچه نبش دانشگاه داريم که
خيلی باحاله. اين آقا اولش يه مغازه خيلی قراضه داشت که طبعا از يه چرتکه برای
محاسباتش استفاده می کرد و خب باز هم طبعا اين قضيه خيلی توی اون مغازه عادی بود.
ولی يکی دو سال پيش اين آقا دست به تعميراتی اساسی توی مغازه زد و بقالی اش رو مثلا
شيک و نو کرد. ديروز ظهر از دانشگاه می خواستم برم دفتر مجله، هم وقت ناهار نداشتم
و هم حال و حوصله اش رو. برای همين رفتم اونجا يه شيرکاکائو و کيک بگيرم. بهش
می گم چقدر می شه؟ ديدم چرتکه عهد دقيانوسش رو درآورده و داره مجموع اين دو قلم جنس
رو حساب می کنه. می خوام دفعه بعد که رفتم بهش پيشنهاد بدم بياد به عنوان دانشجوی
مهمان درس محاسبات عددی رو از دانشگاه بگيره!
خيلی باحاله. اين آقا اولش يه مغازه خيلی قراضه داشت که طبعا از يه چرتکه برای
محاسباتش استفاده می کرد و خب باز هم طبعا اين قضيه خيلی توی اون مغازه عادی بود.
ولی يکی دو سال پيش اين آقا دست به تعميراتی اساسی توی مغازه زد و بقالی اش رو مثلا
شيک و نو کرد. ديروز ظهر از دانشگاه می خواستم برم دفتر مجله، هم وقت ناهار نداشتم
و هم حال و حوصله اش رو. برای همين رفتم اونجا يه شيرکاکائو و کيک بگيرم. بهش
می گم چقدر می شه؟ ديدم چرتکه عهد دقيانوسش رو درآورده و داره مجموع اين دو قلم جنس
رو حساب می کنه. می خوام دفعه بعد که رفتم بهش پيشنهاد بدم بياد به عنوان دانشجوی
مهمان درس محاسبات عددی رو از دانشگاه بگيره!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home