Saturday, August 20, 2005

۱. من زنده‌ام.
۲. دو تا از طرفدارا از ايران اومدن واسه همين اين چند روز داشتم سرويس می‌دادم بهشون. البته منظورم از طرفدار، پدر و مادر هستن و منظورم از سرويس دادن، سرويس گرفتن بود.
۳. الان دو روزه که تورنتو هستم. امروز چهار ساعت يه ضرب توی ترافيک بوديم. در حالی که تصميم قطعی گرفته بودم که تورنتو رو واسه زندگی بی‌خيال شم ديدم اخبار داره می‌گه امروز تورنتو سيل اومده بوده و کلی خرابی به بار آورده و مردم می‌گن تا حالا همچين چيزی نديده بودن و اينا. خلاصه فهميدن ما که موزه بوديم و از همه چيز بی‌خبر، داشته بارون شديد می‌اومده. خلاصه حالا ترافيک امروز رو بر تورنتويی‌ها بخشيدم. تا چه شود.
۴. آبشار نياگارا بسی زيبا بود. قشنگ‌ترين چيزی که توی کانادا (و فکر کنم توی عمرم)‌ تا حالا ديده بودم. اون بالا که وايميستادی و آب رو می‌ديدی که با فشار و شتاب پايين می‌ريزه يه حسی بهت دست می‌داد که تا حالا دست نداده بود. در ضمن اون لحظه احساس کردم خيلی دلم می‌خواد بعضی‌ها رو که الان ايران هستن از اون بالا بندازم پايين آبشار. تازه ديد طرف کانادايی آبشار از طرف آمريکايی‌اش خيلی بهتر بود. اونايی که آمريکا يا کانادا هستن حتما سعی کنن اينجا رو برن.
۵. کنار نياگارا يه کازينوی بزرگ خفن باز شده بود گفتم برم توش بچرخم ولی دم در رام ندادن. فکر کنم با تی‌شرت خيلی بچه به نظر می‌رسم. خلاصه به زور پاسپورت و با کلی غر رام دادن تو.
۶. تا دم پلی که اونورش آمريکا می‌شه رفتيم با ماشين. عموم گفت بياين بريم فوقش خودمون رو می‌زنيم به خنگی که ما نمی‌دونستيم بايد ويزا بگيريم. خلاصه تقيه کرديم و نرفتيم.
۷. عموم عين ايرانی‌ها رانندگی می‌کنه. خيلی حال می‌ده. تمام چيزايی که توی اين يه سال ياد گرفته بودم بر باد رفت دوباره.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter