۱. چند روزه حس اينايی رو دارم که يه عزيزشون داره توی ايران میميره ولی نمیتونن برگردن. منم احساس میکنم تا سوم آگوست يکی از نزديکترينهام میميره ولی نمیتونم پيشش باشم.
۲. اون آهنگ قبلی که توی وبلاگم بود مال «ناتاشا اطلس» بود. اولين آهنگی که از ايشون شنيدم از ساندترک فيلم «دخالت الهی» بود که آهنگ معروف «I put a spell on you» رو بازخونی کرده و با سبک خودش با تم عربی قاطی کرده بود. ناتاشا اصلا متولد بلژيکه، مادرش انگليسی مسلمون بوده و خودش هم مسلمونه. به چهار زبون انگليسی، فرانسوی، اسپانيايی و عربی مسلطه و ظاهرا به هر چهار زبون آواز میخونه (من خودم اسپانيايیاش رو نشنيدم). آهنگی که تا چند دقيقه پيش برای وبلاگ گذاشته بودم «Gafsa» نام داشت که بعنوان موسيقی متن يه فيلم کرهای (3-Iron) استفاده شده بود. آهنگی که الان گذاشتم بازخونی اين خانم از آهنگ مشهور فرانسوی «Mon Amie La Rose» هستش که قبلا خواننده مشهور «فرانسواز هاردی» خونده بوده. اين سه تا آهنگ که گفتم (به ترتيب به زبانهای انگليسی، عربی و فرانسوی) تسلط زبانی و سبکی ناتاشا رو نشون میده و اينکه چطور میتونه لحن صداش رو خيلی خوب بين فرهنگها و سبکهای مختلف تغيير بده و در عين حال اصليت خودشو حفظ کنه. برنامه کنسرتهاش رو چک کردم. متاسفانه فقط يه بار (سال ۲۰۰۳) توی ونکوور کنسرت داشته ولی تور داخل اروپا زياد داشته و کلا چند تا آلبوم داده و در چندين فيلم هم (از جمله Kingdom of Heaven) از صداش استفاده شده. کليپ اين آهنگی که گذاشتم رو میتونين اينجا ببينين. فيگوراش به دلم میشينه، خصوصا که ته نگاهش منو ياد يه نفر میندازه...
۳. تام جونز اومد توی ونکوور کنسرت داد اصلا من نفهميدم. باب ديلان قراره بياد همه بليطاش فروش رفته. اميدوارم حداقل بتونم هفتم آگوست کنسرت White Stripes رو برم.
۴. چند وقته میخوام فهرست داستانهايی که توی اين ۲۴ سال بيشترين تاثير رو رويم گذاشتن توی وبلاگ بذارم. منظورم از داستان هرچيزی از رمان بلند و داستان کوتاه و فيلم و نمايشنامه و داستان شفاهی و خبر روزنامه و زندگی آدمهای واقعی میتونه باشه. خيلی فهرست بلنديه.
۵. يه زمانی فکر میکردم اون کشيشه توی بينوايان که شمعدونها رو به ژان والژان بخشيد بهترين آدم روی کره زمينه.
۲. اون آهنگ قبلی که توی وبلاگم بود مال «ناتاشا اطلس» بود. اولين آهنگی که از ايشون شنيدم از ساندترک فيلم «دخالت الهی» بود که آهنگ معروف «I put a spell on you» رو بازخونی کرده و با سبک خودش با تم عربی قاطی کرده بود. ناتاشا اصلا متولد بلژيکه، مادرش انگليسی مسلمون بوده و خودش هم مسلمونه. به چهار زبون انگليسی، فرانسوی، اسپانيايی و عربی مسلطه و ظاهرا به هر چهار زبون آواز میخونه (من خودم اسپانيايیاش رو نشنيدم). آهنگی که تا چند دقيقه پيش برای وبلاگ گذاشته بودم «Gafsa» نام داشت که بعنوان موسيقی متن يه فيلم کرهای (3-Iron) استفاده شده بود. آهنگی که الان گذاشتم بازخونی اين خانم از آهنگ مشهور فرانسوی «Mon Amie La Rose» هستش که قبلا خواننده مشهور «فرانسواز هاردی» خونده بوده. اين سه تا آهنگ که گفتم (به ترتيب به زبانهای انگليسی، عربی و فرانسوی) تسلط زبانی و سبکی ناتاشا رو نشون میده و اينکه چطور میتونه لحن صداش رو خيلی خوب بين فرهنگها و سبکهای مختلف تغيير بده و در عين حال اصليت خودشو حفظ کنه. برنامه کنسرتهاش رو چک کردم. متاسفانه فقط يه بار (سال ۲۰۰۳) توی ونکوور کنسرت داشته ولی تور داخل اروپا زياد داشته و کلا چند تا آلبوم داده و در چندين فيلم هم (از جمله Kingdom of Heaven) از صداش استفاده شده. کليپ اين آهنگی که گذاشتم رو میتونين اينجا ببينين. فيگوراش به دلم میشينه، خصوصا که ته نگاهش منو ياد يه نفر میندازه...
۳. تام جونز اومد توی ونکوور کنسرت داد اصلا من نفهميدم. باب ديلان قراره بياد همه بليطاش فروش رفته. اميدوارم حداقل بتونم هفتم آگوست کنسرت White Stripes رو برم.
۴. چند وقته میخوام فهرست داستانهايی که توی اين ۲۴ سال بيشترين تاثير رو رويم گذاشتن توی وبلاگ بذارم. منظورم از داستان هرچيزی از رمان بلند و داستان کوتاه و فيلم و نمايشنامه و داستان شفاهی و خبر روزنامه و زندگی آدمهای واقعی میتونه باشه. خيلی فهرست بلنديه.
۵. يه زمانی فکر میکردم اون کشيشه توی بينوايان که شمعدونها رو به ژان والژان بخشيد بهترين آدم روی کره زمينه.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home