داشتم فکر میکردم آخر دنيا چی میشه. يه سرچی روی اينترنت زدم. حاصل نوشتههام رو اين پايين ميارم. به خوندنش میارزه...
تقريبا همه دانشمندها در مورد آغاز جهان اتحاد نظر دارن. در ابتدا دنيا يک جسم متراکم و فشرده (اتم اوليه، Primeval Atom) بوده که طی انفجاری مشهور به بيگ بنگ (Big Bang) ذرات آن از هم جدا می شن و کهکشانها رو میسازن و ... اين اتفاق ۱۳.۷ ميليارد سال قبل رخ داده و ظاهرا جهان همچنان در حال انبساط و بزرگ شدنه. نظريههای مختلفی در مورد پايان عمر کهکشان وجود داره که به چندتا که مشهورتر هستن اشاره میکنم:
۱. بيگ کرانچ (Big Crunch): اين حادثه نقطه مقابل «بينگ بنگ» هستش و به اين معنی يه که بالاخره زمانی میرسه که نيروی انفجار اوليه به صفر می رسه و آنوقت نيروی جاذبه بين اجرام آسمانی تاثير خودش رو میذاره و باعث میشه همه اجرام دوباره به هم متصل بشن و انرژی شون جمع بشه و اون اتم اوليه رو تشکيل بدن. اينطور که خوندم (و نمی دونم چرا) ديگه در چنين شرايطی معنايی نداره که درباره حوادث بعدی بحث بشه چون ديگه زمان وجود نداره!
۲. جهان حالت پايدار (Steady-state universe): اين تئوری حدود نيم قرن پيش طرفدارايی داشت که تقريبا الان کسی ازش دفاع نمیکنه و واقعا هم يه ذره مسخرهاس! میگه که اصلا بيگ بنگی در کار نبوده ولی جهان در حال انبساط هست اما نه به اين معنی که شکلش تغيير کنه بلکه ذرات جديدی بايد شکل بگيرن تا چگالی دنيا در طی زمان ثابت بمونه. اين تئوری با وقاحت قانون بقای ماده رو که لاوازيه بدبخت اين همه واسش خون دل خورد زير سوال میبره. البته چند سال بعد يه چيزايی اثبات شد که باعث شد تئوری بيگ بنگ اثبات بشه و اين تئوری سوسک!
۳. جهان نوسانی (Oscillatory Universe): اين يکی چيز خاصی نمیگه فقط داره میگه جهان اول فشرده بوده بعد بيگبنگ میشه بعد بيگ کرانچ میشه و دوباره جمع میشه بعد دوباره بيگبنگ میشه و همينجوری تا هروقت اسرافيل هوس کنه شيپور بزنه مثل يويو باز و بسته میشه.
۴. مالتی ورس (Multiverse) و جهان موازی (Parallel Universe): اين يکی میگه که اولش اجرام آسمانی به صورت همگن در جهان پخش بودن بعد کمکم فشرده شدن ولی نه اينکه همه يکی بشن. بعد هر جرم بزرگی در هر گوشه دنيا واسه خودش يه بيگ بنگ داشته که دوباره هم به مرور جمع میشن برای انفجارهای بعدی. يعنی مثل يه شبکه بزرگی از بيگبنگ های مختلف در نقاط مختلف دنيا. يکی از کاربردهای جهانهای موازی اينه که میگن دليل اينکه کره زمين برای زندگی ما ميزون شده اين بوده که بينهايت جهان ديگر هم کنار جهان ما وجود دارند که شرايط زندگی رو ندارن (فرض کنين که موقعيت های مختلف دنياها با سه بيت مشخص شه که برای زندگی انسان بايد شرايط ۱۰۱ باشه. حالا اگه هشت تا دنيا داشته باشيم توی يکیشون امکان زندگی وجود داره. حالا همينو بگيرين تا آخر).
۵. مرگ گرمايی جهان (Heat-Death of the universe) و جر بزرگ (Big Rip): اين دو تا نظريه در کمال بیرحمی، تقيه رو کنار گذاشتن و میگن جهان به وضعيتی میرسه که زندگی در اون غيرممکن خواهد شد. اولی میگه طبق قانون دوم ترموديناميک و بر مبنای آنتروپی جهان، دمای تعادل به صفر مطلق (کلوين) میرسه و همه شماها از بين میرين. دومی میگه اگه انرژی تاريک (Dark Energy) جهان به حد کافی برسه ماده از هم میپاشه. طبق اين نظريه اول از همه کهکشانها از هم فاصله میگيرن و جاذبه شون به صفر میرسه. (اينجاش ديگه خيلی وحشتناکه) تقريبا در سه ماه پايانی، جاذبه در منظومه خورشيدی از بين میره در چند دقيقه پايانی ستارهها و سيارهها از هم می پاشند و در کسری از آخرين ثانيه دنيا اتمها نابود میشن...
حالا نگران نباشين خطری شما و بچهها و نوهها و نتيجههاتون رو تهديد نمیکنه.
تقريبا همه دانشمندها در مورد آغاز جهان اتحاد نظر دارن. در ابتدا دنيا يک جسم متراکم و فشرده (اتم اوليه، Primeval Atom) بوده که طی انفجاری مشهور به بيگ بنگ (Big Bang) ذرات آن از هم جدا می شن و کهکشانها رو میسازن و ... اين اتفاق ۱۳.۷ ميليارد سال قبل رخ داده و ظاهرا جهان همچنان در حال انبساط و بزرگ شدنه. نظريههای مختلفی در مورد پايان عمر کهکشان وجود داره که به چندتا که مشهورتر هستن اشاره میکنم:
۱. بيگ کرانچ (Big Crunch): اين حادثه نقطه مقابل «بينگ بنگ» هستش و به اين معنی يه که بالاخره زمانی میرسه که نيروی انفجار اوليه به صفر می رسه و آنوقت نيروی جاذبه بين اجرام آسمانی تاثير خودش رو میذاره و باعث میشه همه اجرام دوباره به هم متصل بشن و انرژی شون جمع بشه و اون اتم اوليه رو تشکيل بدن. اينطور که خوندم (و نمی دونم چرا) ديگه در چنين شرايطی معنايی نداره که درباره حوادث بعدی بحث بشه چون ديگه زمان وجود نداره!
۲. جهان حالت پايدار (Steady-state universe): اين تئوری حدود نيم قرن پيش طرفدارايی داشت که تقريبا الان کسی ازش دفاع نمیکنه و واقعا هم يه ذره مسخرهاس! میگه که اصلا بيگ بنگی در کار نبوده ولی جهان در حال انبساط هست اما نه به اين معنی که شکلش تغيير کنه بلکه ذرات جديدی بايد شکل بگيرن تا چگالی دنيا در طی زمان ثابت بمونه. اين تئوری با وقاحت قانون بقای ماده رو که لاوازيه بدبخت اين همه واسش خون دل خورد زير سوال میبره. البته چند سال بعد يه چيزايی اثبات شد که باعث شد تئوری بيگ بنگ اثبات بشه و اين تئوری سوسک!
۳. جهان نوسانی (Oscillatory Universe): اين يکی چيز خاصی نمیگه فقط داره میگه جهان اول فشرده بوده بعد بيگبنگ میشه بعد بيگ کرانچ میشه و دوباره جمع میشه بعد دوباره بيگبنگ میشه و همينجوری تا هروقت اسرافيل هوس کنه شيپور بزنه مثل يويو باز و بسته میشه.
۴. مالتی ورس (Multiverse) و جهان موازی (Parallel Universe): اين يکی میگه که اولش اجرام آسمانی به صورت همگن در جهان پخش بودن بعد کمکم فشرده شدن ولی نه اينکه همه يکی بشن. بعد هر جرم بزرگی در هر گوشه دنيا واسه خودش يه بيگ بنگ داشته که دوباره هم به مرور جمع میشن برای انفجارهای بعدی. يعنی مثل يه شبکه بزرگی از بيگبنگ های مختلف در نقاط مختلف دنيا. يکی از کاربردهای جهانهای موازی اينه که میگن دليل اينکه کره زمين برای زندگی ما ميزون شده اين بوده که بينهايت جهان ديگر هم کنار جهان ما وجود دارند که شرايط زندگی رو ندارن (فرض کنين که موقعيت های مختلف دنياها با سه بيت مشخص شه که برای زندگی انسان بايد شرايط ۱۰۱ باشه. حالا اگه هشت تا دنيا داشته باشيم توی يکیشون امکان زندگی وجود داره. حالا همينو بگيرين تا آخر).
۵. مرگ گرمايی جهان (Heat-Death of the universe) و جر بزرگ (Big Rip): اين دو تا نظريه در کمال بیرحمی، تقيه رو کنار گذاشتن و میگن جهان به وضعيتی میرسه که زندگی در اون غيرممکن خواهد شد. اولی میگه طبق قانون دوم ترموديناميک و بر مبنای آنتروپی جهان، دمای تعادل به صفر مطلق (کلوين) میرسه و همه شماها از بين میرين. دومی میگه اگه انرژی تاريک (Dark Energy) جهان به حد کافی برسه ماده از هم میپاشه. طبق اين نظريه اول از همه کهکشانها از هم فاصله میگيرن و جاذبه شون به صفر میرسه. (اينجاش ديگه خيلی وحشتناکه) تقريبا در سه ماه پايانی، جاذبه در منظومه خورشيدی از بين میره در چند دقيقه پايانی ستارهها و سيارهها از هم می پاشند و در کسری از آخرين ثانيه دنيا اتمها نابود میشن...
حالا نگران نباشين خطری شما و بچهها و نوهها و نتيجههاتون رو تهديد نمیکنه.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home