Wednesday, April 12, 2006

سنگفرش اين خيابان (پياده‌رو!) از شکوفه است!



خيابون بغل خونه جديدم يه بلواره (بلوار تو ونکوور کميابه) که الان دو طرفش درختا شکوفه زدن. شمال خيابون هم اقيانوسه که از توی خيابون کاملا ديد داره. صبحها که می‌رم دانشگاه توی مسير صدای آواز پرنده‌ها مياد، گلبرگ شکوفه‌ها (گلبرگ شکوفه می‌شه شکوفه‌برگ!؟) روی سرم می‌ريزه، بوی گل هم که توی فضا جريان داره، اونور هم که اقيانوسه و پشتش هم کوه. خلاصه اينقدر طبيعتش نابه که بعضی وقتها احساس می‌کنم الان سروکله حوا با سيبش پيدا می‌شه. معمولا طبيعت باعث نمی‌شه من تحت‌تاثير قرار بگيرم ولی ايندفعه استثنائا شد! (اولش خواستم نثر رو شاعرانه بنويسم فکر کردم گند می‌زنم واسه همين با نثر مزخرف هميشگی‌م نوشتمش)

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter