Saturday, December 02, 2006

از کرامات دوست مامانم

۱. مکان -‌ داخل هواپيما
مامانم:‌ از اينکه کنار بال بشينم بدم مياد.
دوست مامانم:‌ آره يادمه تو هيچوقت بال مرغ هم دوست نداشتی.

(الان که دارم فکرشو می‌کنم می‌بينم چقدر اين ديالوگ بالا وودی آلنيه. قشنگ می‌تونم تصور کنم «دايان کيتون» با اخم و غر داره روی صندلی کنار بال می‌شينه و می‌گه «I alway hated the wing seats»‌ و «وودی آلن» با اون قيافه حق‌به‌جانب هول‌هولکی می‌گه «I know honey, you never liked chicken wings either»)

۲. گويا سينما داره به شکل نامحسوسی از «سکوت سنگين» به «کوفت» نفوذ می‌کنه البته به قول جدم، محمد، راه يافتنش از راه رفتن مورچه روی سنگ سياه در شب تاريک هم پنهانی‌تره.

۳. اگه شما يه وبلاگ مخفی واسه خودتون داشتين بعد بازش می‌کردين می‌ديدين يه نفر توش کامنت داده چه حسی بهتون دست می‌داد؟؟ به من الان همون حس دست داد. البته خوشبختانه طرف يه آدم بی‌ربط بود ولی واقعا مرده‌شور گوگل رو ببره که هر سوراخی می‌بينه می‌ره توش، به جاهای مخفی آدم هم اهميتی نمی‌ده.

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

rasti az in jomleh jadet khyli khosham myad, to hame kara hamin torieh, yohoo nemykhay ye kari bokoni bad mibini yavash yavash be sar o seda bedoon inkeh hata khodet ham befahmi dari anjamesh midi!!!!

5:47 AM  
Anonymous Anonymous said...

خب اگه شما یه وبلاگ خیلی خیلی مخفی باسه خودتون داشتید که نه اسم و رسمتون توش معلومه نه آرشیو و ای میل داره و یه روز که باسه تحویل پروژه به حضور مدیر گروهتون شرفیاب شدید صفحات پرینت گرفته شده صد قرن پیش وبلاگتون رو رو کنند و شاکی شن که اینا چیه نوشتی این تو و تهدید به اخراجتون بکنن چه حسی بهتون دست میداد؟!!
واقعا مرده شور گوگل و گوگل کش رو ببرند با این امکانات به درد نخورش

3:31 AM  

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter