امروز بالاخره اوج فوران احساسات و غلیان عواطف و کوران هیجان رو در این کانادایی های عزیز مشاهده نمودم. توی اتوبوس نشسته بودم، بعد یه اتوبوس از جلو اومد، یهو دیدم راننده ماشینی که من توش بودم با حرکت اسلوموشن دست داستش رو گرفت بالا و بعد دو، سه ثانیه دوباره آورد پایین. اون یکی راننده هم همین کار رو کرد! یادش بخیر تو ایران راننده اتوبوس ها به هم که می رسیدن وسط چارراه می ایستادن و شروع می کردن به تعریف کردن داستان سریال دیشت و به هم دیگه نون و پنیر تعارف می کردن... راستی این مردم ونکوور بیچاره ها فقط یه قهرمان ملی دارن به اسم «تری فاکس». ظاهرا این آقاهه تونسته با قایق از رودخونه فریزر رد بشه و اینقدر مردم اینجا ندید بدید بودن که وقتی این صحنه رو می بینن نعره ها می کشن و تری فاکس رو می کنن قهرمانشون! اینجا اسم تری فاکس همه جا هست، اسم هر مسابقه ای تری فاکسه و هر مجسمه ای هیکل اونه! این بیچاره ها که ۱۲ تا امام و ۱۲۰۰ تا امامزاده و ۱۲۰۰۰۰ تا پیغمبر ندارن که! دلشون رو خوش کردن به این تری!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home