Thursday, January 25, 2007

Plutoed!

امروز سر نهار با همکارهای جديدم صحبت می‌کردم لابلای حرفا يه نکته جالبی گفتن. ظاهرا انجمن گويش آمريکايی (American Dialect Society) مدتيه که داره آخر هر سال لغات جديد برگزيده اون سال رو در رشته‌های مختلف انتخاب می‌کنه (مثلا خلاقانه‌ترين، غيرضروری‌ترين، به‌دردبخور‌ترين و ...). خيلی از واژه‌هايی که الان داريم به طور روزمره استفاده می‌کنيم (مثل Politically Correct, Notebook PC, World Wide Web, Y2K) توی همين چند سال اخير شکل گرفتن. ولی از بين همه اينها لغتی که امسال به‌عنوان بهترين انتخاب شد خيلی جالب بود:‌ Plutoed.
همونطور که می‌دونين پارسال دانشمندا تصميم گرفتن به دلايل مختلفی (کوچک بودن و قمر نداشتن و ...) پلوتو رو از سياره بودن بندازن. حالا پلوتو کردن يه نفر يعنی که از مقامی که هست خلع بشه و plutoed بودن يعنی کسی که از مقامی خلع شده. البته من خودم به شخصه جايی همچين استفاده‌ای رو نديدم. اگه می‌خواين يه انگليسی‌زبون رو ايمپرس کنين جلوش بگين فلانی پلوتو شد. اينم چند تا از واژه‌های ۱۶ سال اخير که به نظرم جالب اومدن مرتب شده از جديد به قديم (اکثر لغت‌ها رو می‌تونين اينجا ببينين). بعضی از لغت‌ها که منافی عفت بود به رنگ سفيد هستن.

Senior Moment: وقتی که يه آدم پير حافظه‌اش قاطی می‌کنه يا چيزی رو يادش می‌ره.
Sudden Jihad Syndrome: به موقعيتی می‌گن که يهو يه مسلمون نرمال و آروم قاط می‌زنه.
Hamastan: فلسطين تحت سلطه حماس.
Brokeback: همجنس‌باز
Mel Gibson: الف- طرد شده. ب- مجنون
Jump the Couch: رفتار پرهيجان و ديوانه‌وار از خود نشون دادن. از اون مسخره‌بازی تام کروز توی برنامه آپرا وينفری به وجود اومده (وينفری از کروز يه چيزی درباره کيتی هولمز پرسيد کروز هم يهو پريد بالا پايين گفت عاشقشم.)
erototoxin: ماده شيميايی (فرضی) که وقتی آدم فيلم پورن نگاه می‌کنه از مغزش ترشح می‌شه.
Cliterati: نويسنده يا رهبر فمينيست
Flexitarian: آدم گياهخواری (vegeterian) که بعضی وقتها گوشت هم ممکنه بخوره.
Shuicide Bomber: تروريستی که بمبش رو توی کفشش کار می‌ذاره.
Lewinsky: به شکل فعل به کار می‌ره. آغاز کردن رابطه جنسی.
gra or agra: (از کلمه وياگرا) پسوندهايي هستند که وقتی مردی کارای بی‌ربط می‌کنه به ته صفت‌هايی که قراره توصيفش کنه اضافه می‌شن.
Ejaculation Proclaimation: اعترافات بيل کلينتون در دادگاه.
E.Q. (Emotional Quotient): قدرت کنترل احساس با الهام از Intelligence Quotient‌ يا همون IQ ی خودمون.

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

مهندس این وبلاگت را آر اس اس دار کن که ما هم ازش فیض ببریم

10:51 AM  
Blogger j-sam: said...

khoob bood. vali sefid kardane kheyli loos bood.

6:23 AM  
Anonymous Anonymous said...

همه اش خيلي باحال بود خصوصا اون سندرم جهاد ...ولي باحال تر اين بود كه چرا نويسنده فمنيستي رو هم سفيد نوشتي ؟؟؟؟؟؟؟ اينم پورنه ايا ؟

3:08 PM  

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter