۱. اين روزها که جشنواره ونکوور شروع شده هرکی به من میرسه میپرسه چه فيلمايی خوبه منم واسه اينکه يکی از دو تا چيزی که در زندگی بدم مياد اينه که يه حرفی رو بيشتر از يه بار تکرار کنم (اون يکیاش دختر سيبيلوست) میخواستم یه ليستی از فيلمای بهتر جشنواره توی وبلاگم بنويسم که تنبلی کردم و ننوشتم. حالا اينجا خيلی سريع اسم اونايی که مطرحتر هستن رو ميارم. در ضمن کاملا آبژکتيوه و اصلا سوبژکتيو نيس پس اگه خوشتون نيومد تقصير من نيس:
Cache: با بازی ژوليت بينوش و دانيل اوتوی که توی کن جايزه بزرگ داوران رو گرفت.
Mandelay: ادامه داگويل بدون نيکول کيدمن (اگر داگويل رو ديدين و دوست داشتين)
Hell: از کارگردان No Man's Land و فيلمنامهای که قرار بود کيسلوفسکی مرحوم بسازه. با بازی امانوئل بئار زيبارو
Bridesmaid
North Country: با بازی شارليز ترون
Changing Times
Gronholm Method: اسپانياييه. اينو ديدم خيلی جالبه.
فيلمهای ايرانی هم يک شب، سيمای زنی در دوردست و بيدار شو آرزو هستن.
2. استادم دو تا پروژه بهم پیشنهاد کرده. يکی اش توی اتاوا تعريف شده و ترجمه ماشينی از انگليسی به فرانسه و برعکسه. ولی ممکنه لازم بشه يه مدت برم يه جايی نزديک اتاوا. استادم هم گفت اگه کارت تا حد معقولی خوب پيش بره کار آينده ات هم تضمينه و خلاصه از اين وعده ها. يه پروژه ديگه يه ربطی به احيای زبون سرخپوستا داره که توی ونکوور هم داره انجام می شه. استادم گفت اين يکی خيلی هيجان داره و می فرستنت توی قبيله های سرخپوستا و اينا. يهو ياد کوين کاستنر توی «با گرگها می رقصد» افتادم. منتها مشکل اين يکی پروژه اينه که اولا خيلی مبهمه ثانيا خيلی linguistic هستش.
۳. اين سه روز جشنواره به سلامتی به خير گذشته فقط ديروز يه فيلم هندی که خيلی دلم می خواست ببينم رو از دست دادم اونم بخاطر اينکه به دليل مبهمی همه پيرمردها و پیرزنهای ونکوور سوار اتوبوس من شده بودن و توی هر ايستگاهی با سرعت مورچه وار پياده و سوار میشدن. خلاصه يه فيلم کانادايی رفتم به اسم Lie with me که يه چيز ديده باشم که دست کمی از فيلم پورن نداشت. کارگردان و دختر و پسره هم اومده بودن و آخرش رفتن روی سن جواب سوالای مردم رو بدن. يکی ازشون پرسيد شما چطوری با پارتنرهاتون کنار اومدين. پسره جواب داد اتفاقا پارتنر من الان توی سالنه اون ته نشسته، می دونم براش سخت بوده ولی خب بايد بدونه که اين يه کار هنريه و نه چيز بيشتری و حتما اينو می فهمه. بعد يهو به ته سالن نگاه کرد و گفت مگه نه؟ (در ضمن دختره ونکووری هم هست)
۴. چند روزه که يه شماره ای که با ۸۶۶ شروع می شه مدام به من زنگ می زنه و وقتی برمی دارم قطع می شه. يه بار که وصل شد صدای ضعيف يه دختری بود که هی می گفت dad... dad.. is that you dad? به نظر میرسه يه دختر داشتيم و خبر نداشتيم. فقط کاش بين ۱۸ تا ۲۲ ساله باشه D:
Cache: با بازی ژوليت بينوش و دانيل اوتوی که توی کن جايزه بزرگ داوران رو گرفت.
Mandelay: ادامه داگويل بدون نيکول کيدمن (اگر داگويل رو ديدين و دوست داشتين)
Hell: از کارگردان No Man's Land و فيلمنامهای که قرار بود کيسلوفسکی مرحوم بسازه. با بازی امانوئل بئار زيبارو
Bridesmaid
North Country: با بازی شارليز ترون
Changing Times
Gronholm Method: اسپانياييه. اينو ديدم خيلی جالبه.
فيلمهای ايرانی هم يک شب، سيمای زنی در دوردست و بيدار شو آرزو هستن.
2. استادم دو تا پروژه بهم پیشنهاد کرده. يکی اش توی اتاوا تعريف شده و ترجمه ماشينی از انگليسی به فرانسه و برعکسه. ولی ممکنه لازم بشه يه مدت برم يه جايی نزديک اتاوا. استادم هم گفت اگه کارت تا حد معقولی خوب پيش بره کار آينده ات هم تضمينه و خلاصه از اين وعده ها. يه پروژه ديگه يه ربطی به احيای زبون سرخپوستا داره که توی ونکوور هم داره انجام می شه. استادم گفت اين يکی خيلی هيجان داره و می فرستنت توی قبيله های سرخپوستا و اينا. يهو ياد کوين کاستنر توی «با گرگها می رقصد» افتادم. منتها مشکل اين يکی پروژه اينه که اولا خيلی مبهمه ثانيا خيلی linguistic هستش.
۳. اين سه روز جشنواره به سلامتی به خير گذشته فقط ديروز يه فيلم هندی که خيلی دلم می خواست ببينم رو از دست دادم اونم بخاطر اينکه به دليل مبهمی همه پيرمردها و پیرزنهای ونکوور سوار اتوبوس من شده بودن و توی هر ايستگاهی با سرعت مورچه وار پياده و سوار میشدن. خلاصه يه فيلم کانادايی رفتم به اسم Lie with me که يه چيز ديده باشم که دست کمی از فيلم پورن نداشت. کارگردان و دختر و پسره هم اومده بودن و آخرش رفتن روی سن جواب سوالای مردم رو بدن. يکی ازشون پرسيد شما چطوری با پارتنرهاتون کنار اومدين. پسره جواب داد اتفاقا پارتنر من الان توی سالنه اون ته نشسته، می دونم براش سخت بوده ولی خب بايد بدونه که اين يه کار هنريه و نه چيز بيشتری و حتما اينو می فهمه. بعد يهو به ته سالن نگاه کرد و گفت مگه نه؟ (در ضمن دختره ونکووری هم هست)
۴. چند روزه که يه شماره ای که با ۸۶۶ شروع می شه مدام به من زنگ می زنه و وقتی برمی دارم قطع می شه. يه بار که وصل شد صدای ضعيف يه دختری بود که هی می گفت dad... dad.. is that you dad? به نظر میرسه يه دختر داشتيم و خبر نداشتيم. فقط کاش بين ۱۸ تا ۲۲ ساله باشه D:
0 Comments:
Post a Comment
<< Home