Monday, October 30, 2006

شما چی گيدی؟

۱. توی «اوديسه» هومر، در راه برگشت از سفر، ملوانهای کشتی اوليس صدای آسمانی و ملکوتی زنانی رو از جزيره نزديکی می‌شنوند و اينقدر آوازشون اثيری بوده که ملوانها رو جادو می‌کنه و باعث می‌شه به سمت اين پريان دريايی پارو بزنن. هرچقدر هم اوليس بهشون می‌گه فريب اين عفريته‌ها رو نخوريد فايده‌ای نداره و در دام سيرن (siren) ها گرفتار می‌شن (راستی دقت کردين از زمان آدم و حوا، زنها هميشه کارشون فريفتن و جادو کردن بوده!؟). خلاصه اينا رو گفتم که بگم خواب بعد سفر بين قاره‌ای هم چنين وضعی رو داره. آدم برای اين‌که خوابش تنظيم بشه بايد تا موقع شب مقاومت کنه ولی در اين حالت تخت، تبديل به يه سيرن می‌شه که آدم رو جادو می‌کنه. خلاصه اينکه از ساعت ۶ عصر خوابيدم تا ۴ صبح. الان هم سرحالِ سرحال هستم!
۲. از دو سال پيش تا حالا هفت بار به فرودگاه ونکوور فرود اومدم و هر بار احساس کردم چکشی به ميخ زندگيم در ونکوور زدم فارغ از اينکه سفری که داشتم چقدر خوش گذشته و چقدر زندگی در اون جا هوس‌انگيز به نظر می‌رسيده...
۳. چند تا از تفاوت‌های واژه‌های انگليسی آمريکای شمالی و انگليسی بريتانيا:
اينا می‌گن guy اونا می‌گن chap
اينا می‌گن washroom اونا می‌گن toilet
اينا می‌گن elevator اونا می‌گن lift
اينا می‌گن downtown اونا می‌گن city center
اينا می‌گن apartment اونا می‌گن flat

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

khsoh galdi:)

6:56 PM  
Anonymous Anonymous said...

In mikhet ke migi kojast? ta hala chizi darbarash nagofte boodi? :-??

7:22 PM  
Anonymous Anonymous said...

ee, man nemidoonestam Homer Simpson ketaab ham daare.

4:16 PM  

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter