Monday, October 04, 2004

راستی یادم رفت توی پست قبلی اینو تعریف کنم: پریروز داشتم از خیابونای داون تاون رد می شدم. پشت چراغ وایساده بودم. چراغ عابر پیاده سبز شد و اومدم چهارراه رو رد کنم دیدم یکی از ماشینها از خط سفیدی که نباید رد می شد حدودا نیم متر جلوتر اومده بود. منم کرم ام گرفت که جلوش وایسم ببینم چی میشه. رفتم یجوری وایسادم که انگار راه منو سد کرده. طفلکی راننده هه یه پیرمرد کانادایی مظلوم بود. بدون اینکه چیزی بگه دنده عقب گرفت و رفت پشت خط. می خواستم برم سرش داد بزنم بگم «مرتیکه کانادایی باید قانون کشور خودت رو من یادت بدم؟» ولی دیگه کظم غیظ کردم. با سر تشکر کردم و رفتم. البته احتمالا اگه همین کار رو توی ایران می کردم راننده هه با قفل فرمون می پرید بیرون و دست به اقداماتی خلاف معاهده ژنو می زد. در هر صورت انتقام خون شهدای بوسنی و فلسطین و چچن و افغانستان و عراق رو از این غربی های مستهجن گرفتم.
توی راه داون تاون که هر روز می رم و میام بعضی وقتها می شینم با خودم فکر می کنم و به یه سوالاتی می رسم. حالا دو تا از این سوالات رو اینجا هم مطرح می کنم ببینم کسی می تونه جواب بده یا نه:
۱. این سردارهای جنگی دوران قدیم که می خواستن برن جنگ کمربند عفت به بدن زنهاشون می زدن اونوقت اگه زنشون از قبل حامله بوده چی می شد؟‌ بچه هه لای کمربند گیر نمی کرده؟ البته خودم روی این سوال فکر کردم و به این جواب رسیدم که جنگ های قدیم که نه ماه طول نمی کشیده و فوقش دو سه هفته بوده و اینها برمی گشتن و مشکل حل می شده. ولی حالا این سوال پیش میاد که اگه توی جنگ کشته می شدن چی؟
۲. بعضی آدمها برای اینکه شناخته نشن عینک دودی می ذارن روی چشمشون، بعضی دزدها هم وقتی می رن دزدی از این کلاهها می ذارن روی سرشون که فقط چشمها ازش بیرونه. خب اگه چشم نشون می دم طرف کیه که دزدها چرا این کار رو می کنن و اگه سایر اعضا غیر از چشم نشون می دن پس اینا که عینک دودی می ذارن چرا این کار رو می کنن؟‌ اصلا اگه اون کسی که عینک دودی می ذاره شب با کلاه بره دزدی و بعد دو تا عکس رو روی هم بذارن که قیافه اش معلوم می شه!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter