باز داره عيد از راه می رسه. من هميشه موقع
عيد که می شه به دلايل مختلف دلم می گيره. يکی از دلايلش همين ديد و بازديدهای
کليشه ای و فرماليته ايه که همچين راحت هم نمی شه دودرشون کرد. حالا خوشبختانه شايد
امسال آخرين سال باشه و تا آينده دور پيش نياد. ولی خدا به خير کنه چون امسال مصادف
شده با فارغ التحصيلی و اين قضيه دانشگاههای خارج و اينا و احتمالا نه تنها حرفها
تکراری يه بلکه اکثرشون خطاب به منه! من اينجا حرفها و سوالهايی رو که حدس می زنم
ممکنه تو اين چند روز پيش بياد رو جمع کردم. عددهای داخل پرانتز فرکانس تکرارشون رو
نشون می ده.
- پس به سلامتی آقا مهدی داره می ره ديگه (8
نفر)
- حالا کجا می خوای بری؟ (همون 8
نفر)
- درسِت تموم شد؟ (11 نفر)
- پروژه ات چی هست؟ (4 نفر)
- رفتی اونجا برای من پلی بوی بيار (1
جوان)
- رفتی اونجا يادت نره نماز بخونی (1 پير)
- آره کانادا بهتره. هم می
تونی خودت بيای و بری هم مامانت اينا می تونن بيان و برن. (5 نفر)
- دلت برای مامانت اينا تنگ نمی شه؟ (6
نفر)
- نری اونجا ما رو فراموش کنی! (8 نفر اکثرا
مسن و ميانسال)
- اونجا که می ری چقدر با روزبه فاصله داری؟
(دو نفر مشخص)
- تو که باهوشی! زود جا می افتی! (بابا تو
رو خدا اين يکی رو بی خيال شين! 17 ساله دارين ميگين!)(7 نفر)
- اونجا که می ری گرمه يا سرد؟ (4 تا
جوون)
- (اگه گرمسير باشه) به به! پس کلی حال می
کنی! (همون 4 تا)
- (اگه سردسير باشه) خب حالا بد نيس بهتر از
اينجاس (همون 4 تا)
- فيلمات رو با خودت می بری؟ (3 تا
حريص)
- حالا بايد تافل بدی؟ (2،3 نفر
شوت)
- حيف اين جوونا (اشاره به من) که بايد از
مملکت خارج بشن. فرار مغزها! (معمولا اين بحث به حرفهای سياسی ختم می شه و
خوشبختانه من فراموش می شم!)(4 نفر)
- برو اونجا که جا افتادی ما رو هم با خودت
ببر. (به تعداد همه آدمهايی که تو اين 13 روز می بينم)
- اهه! تو که هنوز ايرانی! (2
نفر)
- سربازی ات چی می شه راستی؟ (7
نفر)
- وثيقه چی هست؟ چقدر هست؟ (همون 7
نفر)
- نری اونجا زن آمريکايی بگيری ها! (اغلب
زنها و دخترها)
- مگه دبيرستانت تموم شد؟ (1 نفر خيلی
شوت)
- خب عيد شما مبارک، صد سال به اين سالها
(به تعداد آدمها ضربدر آدمهای منهای يک)