Friday, January 27, 2006

۱. ديروز داشتم يکی از روزنامه‌های مجانی ونکوور رو ورق می‌زدم. يه صفحه‌اش يه خبر خيلی جالب داشت. يه سگ پليس در حين تعقيب يه آدم مشکوک به قطار برخورد می‌کنه و کشته می‌شه. اين خبر رو با يه آب و تابی نوشته بودن که انگار يه فاجعه جهانی رخ داده. نوشته بود اون پليسی که همکار (!) سگه بوده رو فرستادن مرخصی تا با اين فقدان بتونه کنار بياد. ظاهرا سگه هشت سال و نيمش بوده و بخاطر آرتروز در آستانه بازنشستگی بوده. حالا قراره که مراسم يادبودی روز ششم فوريه برای اين سگ گرفته بشه. حضور شما در اين مراسم روح آن مرحوم را شاد خواهد نمود.
۲. اوضاع خيلی داره قاراشميش می‌شه. حزب تندروی حماس هم از طريق آرای دموکراتيک به قدرت رسيد. تو کانادا هم محافظه‌کارا به قدرت رسيدن. آريل شارون هم که از بقيه کله‌گنده‌های اسراييل کمتر خونخوار بود از دور سياست پرت شد بيرون. توی آمريکای جنوبی هم که کشورها دارن يکی‌يکی چپی (و بعضا افراطی) می‌شن. بوش هم که تو آمريکا واسه خودش می‌تازه. احمدی‌نژاد هم که هی حريف می‌طلبه و می‌خواد دنيا رو نابود کنه. دنيا داره بدجور بهم می‌ريزه...
۳. پريروز از EA و چند کمپانی کله‌گنده اومده بودن دانشگاه ما که کار خودشون رو پرزنت کنن. مال EA رو رفتم. EA تقريبا بزرگترين شرکت ساخت بازيهای کامپيوتری ورزشی هستش. پرزنتره اشاره‌ای به بازيهای کامپيوتری و پيشرفت‌شون تا حالا و پيشرفت‌شون در آينده کرد. واقعا بازی‌های آينده چطوری می‌شه. يعنی بچه‌های ما (راستی الان مامان بچه من داره چکار می‌کنه؟ ) چه اسباب‌بازی‌هايی خواهند داشت؟ يه بار ديگه هم داشتم تيزر مجموعه انيماتريکس رو می‌ديدم که يه چيز شبه‌کارتون بود که به تقليد از ماتريکس ساخته شده بود. توی تيزر هزار بار گفت ما در رويا زندگی می‌کنيم و واقعيت چيه و اين حرفا. يعنی بچه‌های ما (حالا الان مامان بچه من داره به چی فکر می‌کنه؟ ) می‌تونن توی واقعيت بزرگ بشن يا صرفا ساکنین دنيای مجازی خواهند بود؟...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter