Sunday, March 19, 2006

۱. بالاخره يه چيز مشترک با «وودی آلن» پيدا کردم. وقتی می‌خواستم از راهنمايی برم دبيرستان امتحان ورودی دبيرستانا رو يکی‌يکی می‌دادم. سر امتحان يکی‌شون نمی‌دونم چطور شد يهويی ده-بيست-سی-چهل هام همه درست دراومد و بين سيصد چهارصد تا داوطلب کور و کچل نفر اول امتحان شدم. بعدش که بحث اين بود که کدوم مدرسه رو انتخاب کنيم من يه جمله معروف از خودم درکردم که «مدرسه‌ای که شاگرد اولش من باشم که به درد نمی‌خوره». اين جمله من توی فاميل و دور و بری ها به يه جمله کلاسيک درباره تواضع و اين چيزا تبديل شد. «وودی آلن» هم يه جمله معروف داره که «هيچ وقت عضو باشگاهی نمی‌شم که به آدمی مثل من اجازه عضويت بدن» ( I'd never join a club that would allow a person like me to become a member.). خلاصه ما دو تا روحيه‌هامون خيلی شبيه همه (و همينطور استعدادهامون).
۲. ناتالی پورتمن بخاطر آشنايی با من به ايران علاقمند شده. تو مصاحبه آخرش گفته که يه مقاله راجع به ايران توی تايم خونده که حکومت ايران از مصرف‌گرايی در راه سرکوب توده‌ها استفاده می‌کنه و جوانها با داشتن ماشين‌های مرسدس بنز و کيف‌های گوچی ديگه ميلی واسه اعتراض ندارن و دهنشون بسته می‌شه و تجمل و رفاه باعث دنباله‌روی از قدرت می‌شه و از اين حرفا...
۳. سال تحويل چکار کنم!؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter