نزديک به يه ساله که می خوام يه داستان بنويسم. معمولا در اوقات بيکاری به شخصيت هاش فکر می کنم و تيکه های مختلفش رو توی ذهنم می سازم. توی ايران که بودم، اون روزهای آخر گفتم بشينم چند تا لغت کليدی اش رو بنويسم که يادم نره. يه روز که رفته بودم گذرنامه و توی نوبت بودم نشستم چيزهايی رو که توی ذهنم بود نوشتم. الان مشکلم اينه که بعضی هاش رو يادم رفته و در ضمن يه سری جديد اضافه شده بهشون. لغت هايی که نوشته بودم ايناست:
مرگ - کفو - احساس گناه کودکی (شهادت دروغ) - غيرت - دختر با روابط زياد - مذهب - روح از بدن --> نوزاد - کردمش - ورود غريبه و مرگ او - حضور پررنگ - خون عادت - جنگ (فرزند شهيد) - آشنای قديمی - برادر و خواهر دوقلو (فيزيولوژيک) - هيکل - ادرار روی فرش نو - قوطی کبريت - داروی خواب آور - کندن در - دودول نداره - جسمانی ترين و روحانی ترين - شب پاورچين - ادويه و سکس - آرايش معکوس
مرگ - کفو - احساس گناه کودکی (شهادت دروغ) - غيرت - دختر با روابط زياد - مذهب - روح از بدن --> نوزاد - کردمش - ورود غريبه و مرگ او - حضور پررنگ - خون عادت - جنگ (فرزند شهيد) - آشنای قديمی - برادر و خواهر دوقلو (فيزيولوژيک) - هيکل - ادرار روی فرش نو - قوطی کبريت - داروی خواب آور - کندن در - دودول نداره - جسمانی ترين و روحانی ترين - شب پاورچين - ادويه و سکس - آرايش معکوس
0 Comments:
Post a Comment
<< Home