عدالت له شده (۱)
در پنجم نوامبر سال ۲۰۰۳، دان هيگل، معاون کلانتر لاغراندام اورنج کانتی که از طريق خريد و فروش ماشينهای دست دوم ميليونر شده، در جلسه مقدماتی دادگاه حاضر شده بود تا شاهد محاکمه پسرش باشد. گريگوری اسکات هيدل،فرزند دان، به همراه کايل جوزف نکرينر و کيت جيمز اسپان (هر سه ۱۸ ساله) متهم به تجاوز به دختری ۱۶ ساله به اسم مستعار آليس هستند۱. دادستان ها اين سه را متهم کرده اند به اينکه قربانی ذکرشده را بيهوش کرده اند و بعد سادومايزش ۲ می کنند و بعد تجاوز و بعد با سيگار، بطری و چوب بيليارد او را آزار جنسی داده اند.
اولين مدرک دادگاه، فيلمی است که خود متهمين با دوربين دستی سونی خود تهيه کرده اند. آنها با وثيفه ۱۰۰ هزار دلاری فعلا بيرون از زندان به سر می برند. از طرف ديگر تيم وکلای مدافع متهمان سعی دارند محکمه پسندی اين نوار ويديويی را زير سوال ببرند و اگر هم قادر به اين کار نشدند، آليس را دختر بی بندوباری نشان دهند که هر سه پسر را از قبل و از نزديک می شناخته و پیش از بيهوشی به «گنگ بنگ»۳ رضايت داده بوده است.
در اين ماجرا دشمنی های ديگری هم دخيل است. مقامات اداره کلانتری می گويند که در بدترين حالت متهمان بايد آزادی مشروط داشته باشند. آنها دادستان منطقه، تونی راکوکاس، را محکوم می کنند که بخاطر انگيزه های سياسی اين سخت گیری را انجام داده است. آنها از قاضی خواسته اند که او را برکنار کند. از آن طرف دادستان ها استدلال می کنند که اين جنجال ها برای اين است که دامنه اتهامات و حکم شان کاهش يابد. آنها همچنين معاون کلانتر، جرج جاراميلو، که همکار دان هيگل است را متهم می کنند که به شکل نامناسبی در انجام تحقيقات شان دخالت کرده است.
در جلسه پنج نوامبر قرار است اين فيلم نمايش داده شود. البته نه برای همه حضار. بلکه برای متهمان و ده نفر ديگر: قاضی بريسئو، دادستان ها، وکلای متهمان و کارمندان دادگاه. قرار است صدای فيلم در حين نمايش قطع شود. هيگل پدر، هيجان زده است، پسرش را در آغوش می گيرد، او را می بوسد و در گوشش چيزی می گويد و به آرامی از دادگاه خارج می شود. دان هيگل که پسر يک ميليونر است ظاهر ساده ای دارد و از سنش جوانتر نشان می دهد. شبيه بچه مدرسه ای ها لباس پوشيده: پيراهن سفيد، کراوات آبی، شلوار خاکی و کفش قهوه ای. گفته می شود دانش آموز خوبی است. تمام سوالات دادگاه را مودبانه و با خجالت و به صورت «بله آقا» و «خير آقا» جواب داده است.
قاضی بريسئو وقتی اصرار هر دو طرف مناقشه را مبنی بر اينکه عموم نبايد فيلم را ببينند مشاهده کرد دستور داد هر سه تلويزيون دادگاه را به سمت ميز او بگردانند. او گفت برای ادامه دادگاه ديدن اين فيلم لازم است. سپس او دادستان ها، وکلای مدافع و دو متهم (جيمز اسپان در اين جلسه حاضر نبود) را به صف کرد تا بتوانند تصاوير را ببينند. نور سالن کم می شود. از طرف قسمت عموم، تماشاچيان فقط می توانند چهره های دردناک و رنجديده آنها را در حين تماشای اين فيلم بيست دقيقه ای خشن شاهد باشند.
نمايش فيلم شروع می شود. در برخی لحظات هيدل و نکرينر آنقدر بی حرکت هستند که به نظر می رسد که اصلا نفس نمی کشند. در حالی که سرشان به سمت پايين کج شده، به مونيتورها خيره می شوند بعد ده، پانزده ثانيه رويشان را از آن می گيرند و دوباره مشغول تماشا می شوند. هيدل چندين بار فين فين و سرفه می کند. نکرينر چند بار بغض می کند و با حالتی عصبی با انگشتانش روی پايش بازی می کند. دادگاه به طرز عجيبی ساکت است. فقط منشی قاضی که چندان نگاه نمی کرد با ورق زدن پرونده ها سروصدا ايجاد می کند. در اواسط فيلم، دو تا از وکلای مدافع مشغول صحبت می شوند و گهگاه به قائم مقام دادستان منطقه، برايان گارويتز نگاه می کنند. او نيز بی وقفه پايش را بر زمين می کوبد. در اواخر فيلم، يکی از وکلای مدافع سرش را عقب می برد، از گوشه چشمش نگاهی می کند و با حالت تنفر سرش را تکان می دهد ولی وقتی متوجه خبرنگاران می شود خودش را کنترل می کند. قاضی بريسئو با اشتياق و بدون احساس خاصی نگاه می کند.
در دقيفه شانزدهم، دی وی دی پلير خراب می شود و فيلم به ابتدا بازمی گردد. قاضی به تکنیسين دستور می دهد دوباره فيلم را به دقيقه شانزده بازگرداند. يکی دو دقيقه تکرار می شود. لرزش موبايل خاموش يکی از حضار که روی ويبراتور بود با صدای شومی شنيده می شود.
وقتی فيلم به پايان می رسد، وکلای مدافع چندين سانت در صندلی خود فرو رفته اند. وکيل مدافع جان بارنت که به طراحی استراتژی های پيروزی بخش در پرونده های پيچيده شهرت دارد، به آرامی از جایش بلند می شود و به دادگاه اعلام می کند که نسبت به اين مدرک شک دارد. بارنت ماه پیش در کنار ساير اعتراضاتش اظهار داشته بود که زنجيره مالکيت اين دی وی دی نامشخص است: يک نفر ناشناس آن را از هيدل دزديده بود و به مقامات مسوول داده بود.
وکلای مدافع در اين جلسه فرصت نکردند که به اعتبار اين فيلم خدشه وارد کنند ولی مسلما در جلسه بعد دادگاه به اين کار مبادرت خواهند ورزيد.
۱- نام اصلی اين دختر در هيچ جايی درج نشده. از آنجايی که اسم مستعار انتخاب شده در فارسی خيلی خوانا نبود من اسم آليس را برايش انتخاب کردم.
۲- sodomize = practice anal sex upon
۳- gangbang = sexual intercourse, often rape, involving one person or victim and several others who have relations with that person in rapid succession
در پنجم نوامبر سال ۲۰۰۳، دان هيگل، معاون کلانتر لاغراندام اورنج کانتی که از طريق خريد و فروش ماشينهای دست دوم ميليونر شده، در جلسه مقدماتی دادگاه حاضر شده بود تا شاهد محاکمه پسرش باشد. گريگوری اسکات هيدل،فرزند دان، به همراه کايل جوزف نکرينر و کيت جيمز اسپان (هر سه ۱۸ ساله) متهم به تجاوز به دختری ۱۶ ساله به اسم مستعار آليس هستند۱. دادستان ها اين سه را متهم کرده اند به اينکه قربانی ذکرشده را بيهوش کرده اند و بعد سادومايزش ۲ می کنند و بعد تجاوز و بعد با سيگار، بطری و چوب بيليارد او را آزار جنسی داده اند.
اولين مدرک دادگاه، فيلمی است که خود متهمين با دوربين دستی سونی خود تهيه کرده اند. آنها با وثيفه ۱۰۰ هزار دلاری فعلا بيرون از زندان به سر می برند. از طرف ديگر تيم وکلای مدافع متهمان سعی دارند محکمه پسندی اين نوار ويديويی را زير سوال ببرند و اگر هم قادر به اين کار نشدند، آليس را دختر بی بندوباری نشان دهند که هر سه پسر را از قبل و از نزديک می شناخته و پیش از بيهوشی به «گنگ بنگ»۳ رضايت داده بوده است.
در اين ماجرا دشمنی های ديگری هم دخيل است. مقامات اداره کلانتری می گويند که در بدترين حالت متهمان بايد آزادی مشروط داشته باشند. آنها دادستان منطقه، تونی راکوکاس، را محکوم می کنند که بخاطر انگيزه های سياسی اين سخت گیری را انجام داده است. آنها از قاضی خواسته اند که او را برکنار کند. از آن طرف دادستان ها استدلال می کنند که اين جنجال ها برای اين است که دامنه اتهامات و حکم شان کاهش يابد. آنها همچنين معاون کلانتر، جرج جاراميلو، که همکار دان هيگل است را متهم می کنند که به شکل نامناسبی در انجام تحقيقات شان دخالت کرده است.
در جلسه پنج نوامبر قرار است اين فيلم نمايش داده شود. البته نه برای همه حضار. بلکه برای متهمان و ده نفر ديگر: قاضی بريسئو، دادستان ها، وکلای متهمان و کارمندان دادگاه. قرار است صدای فيلم در حين نمايش قطع شود. هيگل پدر، هيجان زده است، پسرش را در آغوش می گيرد، او را می بوسد و در گوشش چيزی می گويد و به آرامی از دادگاه خارج می شود. دان هيگل که پسر يک ميليونر است ظاهر ساده ای دارد و از سنش جوانتر نشان می دهد. شبيه بچه مدرسه ای ها لباس پوشيده: پيراهن سفيد، کراوات آبی، شلوار خاکی و کفش قهوه ای. گفته می شود دانش آموز خوبی است. تمام سوالات دادگاه را مودبانه و با خجالت و به صورت «بله آقا» و «خير آقا» جواب داده است.
قاضی بريسئو وقتی اصرار هر دو طرف مناقشه را مبنی بر اينکه عموم نبايد فيلم را ببينند مشاهده کرد دستور داد هر سه تلويزيون دادگاه را به سمت ميز او بگردانند. او گفت برای ادامه دادگاه ديدن اين فيلم لازم است. سپس او دادستان ها، وکلای مدافع و دو متهم (جيمز اسپان در اين جلسه حاضر نبود) را به صف کرد تا بتوانند تصاوير را ببينند. نور سالن کم می شود. از طرف قسمت عموم، تماشاچيان فقط می توانند چهره های دردناک و رنجديده آنها را در حين تماشای اين فيلم بيست دقيقه ای خشن شاهد باشند.
نمايش فيلم شروع می شود. در برخی لحظات هيدل و نکرينر آنقدر بی حرکت هستند که به نظر می رسد که اصلا نفس نمی کشند. در حالی که سرشان به سمت پايين کج شده، به مونيتورها خيره می شوند بعد ده، پانزده ثانيه رويشان را از آن می گيرند و دوباره مشغول تماشا می شوند. هيدل چندين بار فين فين و سرفه می کند. نکرينر چند بار بغض می کند و با حالتی عصبی با انگشتانش روی پايش بازی می کند. دادگاه به طرز عجيبی ساکت است. فقط منشی قاضی که چندان نگاه نمی کرد با ورق زدن پرونده ها سروصدا ايجاد می کند. در اواسط فيلم، دو تا از وکلای مدافع مشغول صحبت می شوند و گهگاه به قائم مقام دادستان منطقه، برايان گارويتز نگاه می کنند. او نيز بی وقفه پايش را بر زمين می کوبد. در اواخر فيلم، يکی از وکلای مدافع سرش را عقب می برد، از گوشه چشمش نگاهی می کند و با حالت تنفر سرش را تکان می دهد ولی وقتی متوجه خبرنگاران می شود خودش را کنترل می کند. قاضی بريسئو با اشتياق و بدون احساس خاصی نگاه می کند.
در دقيفه شانزدهم، دی وی دی پلير خراب می شود و فيلم به ابتدا بازمی گردد. قاضی به تکنیسين دستور می دهد دوباره فيلم را به دقيقه شانزده بازگرداند. يکی دو دقيقه تکرار می شود. لرزش موبايل خاموش يکی از حضار که روی ويبراتور بود با صدای شومی شنيده می شود.
وقتی فيلم به پايان می رسد، وکلای مدافع چندين سانت در صندلی خود فرو رفته اند. وکيل مدافع جان بارنت که به طراحی استراتژی های پيروزی بخش در پرونده های پيچيده شهرت دارد، به آرامی از جایش بلند می شود و به دادگاه اعلام می کند که نسبت به اين مدرک شک دارد. بارنت ماه پیش در کنار ساير اعتراضاتش اظهار داشته بود که زنجيره مالکيت اين دی وی دی نامشخص است: يک نفر ناشناس آن را از هيدل دزديده بود و به مقامات مسوول داده بود.
وکلای مدافع در اين جلسه فرصت نکردند که به اعتبار اين فيلم خدشه وارد کنند ولی مسلما در جلسه بعد دادگاه به اين کار مبادرت خواهند ورزيد.
۱- نام اصلی اين دختر در هيچ جايی درج نشده. از آنجايی که اسم مستعار انتخاب شده در فارسی خيلی خوانا نبود من اسم آليس را برايش انتخاب کردم.
۲- sodomize = practice anal sex upon
۳- gangbang = sexual intercourse, often rape, involving one person or victim and several others who have relations with that person in rapid succession
0 Comments:
Post a Comment
<< Home