۱. يه تحقيقی کردن ببينن مردم بيشتر چه پسوردی رو برای اکانت هاشون انتخاب میکنن و لغت «password» با فاصله زيادی اول شده، رتبههای بعدی هم تعلق پيدا کرده به «god» و «sex» و «money» و «love»! يعنی چهار دغدغه بشر امروز...
۲. بعضی آدمها خوبن و در تاريخ هم ازشون به خوبی ياد میشه که حقشونه، بعضیها بَدَن که خودشون رو جای خوب جا میزنن که کوفتشون بشه ولی بعضیها بيچارهها آدمهای خوبی هستن ولی اسمشون بد درمیره مثل دکتر «گيوتين»! گيوتين يه مخترع بشردوست بود که برای اينکه عمل اعدام راحتتر و يکدستتر بشه مياد گيوتين رو اختراع میکنه و همگانیاش میکنه. تا قبل اون ظاهرا اشراف رو يه جور اعدام میکردن و مردم عادی رو يه جور ديگه و ظاهرا جلاد که میخواسته سر رو قطع کنه حال نداشته تبرش (ساطور!؟) رو تيز کنه و گردن اعدامی بنده خدا نصفه نيمه کنده می شده و بايد چند بار می زده تا بالاخره کنده بشه و اون بنده خدا هم جون میکنده (احتمالا دردش هم بايد زياد باشه). بعضی وقتها هم اشتباهی هدف می گرفته میزده تو چشم و چال يارو. خلاصه دکتر گيوتين مياد گيوتين رو پيشنهاد میکنه و ظاهرا هدفش هم اين بوده که کمکم مجازات اعدام رو از بين ببره (فکر کنم طرفای قرن هفدهم بوده اين قضيه). ولی حالا اولا که خود آقای گيوتين با گيوتين اعدام میشه و ثانيا خانوادهاش اسمشون رو عوض میکنن که مورد مسخره مردم قرار نگيرن. الان هم که احتمالا از هرکی بپرسی آقای گيوتين رو نمیشناسه و فقط با شنيدن گيوتين ياد خون و شقاوت میافته.
(راستی اينم بگم که تحقيقات جديد نشون میده که حتی اونايی که با گيوتين سرشون جدا میشه ممکنه تا ۳۰ ثانيه همچنان زنده بمونن)
۳. پريروز توی دانشگاه اذان میگفتن! چند روزی بود که وسط اونجايی که معمولا مراسم مختلف توش برگزار میشه يه خونه کعبه برپا کرده بودن و پريروز موقع ظهر که داشتم سر کلاس میرفتم ديدم يکی رفته پشت ميکروفن داره اذان میگه. انصافا هم صداش قشنگ بود. البته ديگه وقت نداشتم وايسم ببينم اذان شيعهها رو میگه يا سنیها رو. کسی میدونه اين روزها چه خبره؟ عيد قربان که خيلی وقته گذشته. راستی اينم بگم که تو همين محل دو ماه پیش دختر حراج کرده بودن. اينم از مزايای جامعه چندصدايی.
۴. يه نمايشگاهی توی دانشگاه گذاشته بودن از نقاشیهای تورچرهايی که چينیها روی يه فرقه مذهبی اعمال کرده بودن. من خيلی دقت نکردم ببينم قضيه چيه فقط نوع شکنجهها رو میديدم ببينم در چه حديه. نسبتا بد نبود. ولی خيلیهاش آماتوری و کلاسيک بود. من ايدههای قشنگتری برای شکنجه دارم. در ضمن اگه مسوولين حکومتی چين چند هزار متر به سمت غرب میاومدن میتونستن با شکنجههای جديد آشناتر بشن.
۵. راستی عيد هم مبارک.
۲. بعضی آدمها خوبن و در تاريخ هم ازشون به خوبی ياد میشه که حقشونه، بعضیها بَدَن که خودشون رو جای خوب جا میزنن که کوفتشون بشه ولی بعضیها بيچارهها آدمهای خوبی هستن ولی اسمشون بد درمیره مثل دکتر «گيوتين»! گيوتين يه مخترع بشردوست بود که برای اينکه عمل اعدام راحتتر و يکدستتر بشه مياد گيوتين رو اختراع میکنه و همگانیاش میکنه. تا قبل اون ظاهرا اشراف رو يه جور اعدام میکردن و مردم عادی رو يه جور ديگه و ظاهرا جلاد که میخواسته سر رو قطع کنه حال نداشته تبرش (ساطور!؟) رو تيز کنه و گردن اعدامی بنده خدا نصفه نيمه کنده می شده و بايد چند بار می زده تا بالاخره کنده بشه و اون بنده خدا هم جون میکنده (احتمالا دردش هم بايد زياد باشه). بعضی وقتها هم اشتباهی هدف می گرفته میزده تو چشم و چال يارو. خلاصه دکتر گيوتين مياد گيوتين رو پيشنهاد میکنه و ظاهرا هدفش هم اين بوده که کمکم مجازات اعدام رو از بين ببره (فکر کنم طرفای قرن هفدهم بوده اين قضيه). ولی حالا اولا که خود آقای گيوتين با گيوتين اعدام میشه و ثانيا خانوادهاش اسمشون رو عوض میکنن که مورد مسخره مردم قرار نگيرن. الان هم که احتمالا از هرکی بپرسی آقای گيوتين رو نمیشناسه و فقط با شنيدن گيوتين ياد خون و شقاوت میافته.
(راستی اينم بگم که تحقيقات جديد نشون میده که حتی اونايی که با گيوتين سرشون جدا میشه ممکنه تا ۳۰ ثانيه همچنان زنده بمونن)
۳. پريروز توی دانشگاه اذان میگفتن! چند روزی بود که وسط اونجايی که معمولا مراسم مختلف توش برگزار میشه يه خونه کعبه برپا کرده بودن و پريروز موقع ظهر که داشتم سر کلاس میرفتم ديدم يکی رفته پشت ميکروفن داره اذان میگه. انصافا هم صداش قشنگ بود. البته ديگه وقت نداشتم وايسم ببينم اذان شيعهها رو میگه يا سنیها رو. کسی میدونه اين روزها چه خبره؟ عيد قربان که خيلی وقته گذشته. راستی اينم بگم که تو همين محل دو ماه پیش دختر حراج کرده بودن. اينم از مزايای جامعه چندصدايی.
۴. يه نمايشگاهی توی دانشگاه گذاشته بودن از نقاشیهای تورچرهايی که چينیها روی يه فرقه مذهبی اعمال کرده بودن. من خيلی دقت نکردم ببينم قضيه چيه فقط نوع شکنجهها رو میديدم ببينم در چه حديه. نسبتا بد نبود. ولی خيلیهاش آماتوری و کلاسيک بود. من ايدههای قشنگتری برای شکنجه دارم. در ضمن اگه مسوولين حکومتی چين چند هزار متر به سمت غرب میاومدن میتونستن با شکنجههای جديد آشناتر بشن.
۵. راستی عيد هم مبارک.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home